کور واقعی..
فقیری به در خانه بخیلی آمد، و گفت
شنیده ام که تو قدری از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای
و من در نهایت فقرم ، به من چیزی بده
بخیل گفت: من نذر کوران کرده ام
فقیر گفت :من هم کور واقعی هستم ، زیرا اگر بینا بودم
از در خانه خداوند به در خانه کسی مثل تو نمی آمدم
نظرات شما عزیزان:
خدایا خیلی ها دلمو شکستن
شب بیا بریم سراغشون
من نشونت میدم
تو ببخششون ...
وبلاگ زیبایی دارین
شب بیا بریم سراغشون
من نشونت میدم
تو ببخششون ...
وبلاگ زیبایی دارین